ناترازیهای بیحد و حساب
کرده اوضاع را بد جوری خراب
چون زمین سفت است و گاوان ناتوان
کلّه بر هم میزنند گاوان در آن
دولت مفلوک و لنگِ نوظهور
کار و بارش در ولایت نیست جور
در چنین اوضاع خیط و ناتراز
نام بحرانها فهرستش دراز
بحث استیضاح به ناگه روی میز
آمد و زین پیش تیغش گشت تیز
یک وزیری را نمودند نقره داغ
اولین محصول بازار «وفاق»
چون دلار رفته به بالای نَوَد
لاجرم باید که اقدامیشود
پیله کردند بر وزیر اقتصاد
گوییا او بوده کانون فساد
حمله کردند با پیاده با سوار
بر وزیر دولت بیاختیار
دولت مفلوک وزیرش طرد شد
گرمی دود و دم آن سرد شد
در پی این واقعه ناگه «ظریف»
بسته شد نیشاش از ترس حریف
گفت آقا ما از این پس نیستیم
ما به جز اسباب دعوا چیستیم
می روم دنبال دکان دگر
خدمت «آقا» کنیم بیدرد سر
«ماله کش» اما در ایام خطیر
بهر عظما نیست مانند حقیر
دولت شش ماهه اینسان باشتاب
نقشه و طرح «وفاق»اش شد بر آب
میروند هم ضد و هم اهل وفاق
با شتاب بر روی ریل انشقاق
عاقبت در پیش روی این نظام
نیست راهی جز مسیر انهدام
گودرز – اسفند ۱۴۰۳