بگذار کوهنوردان
از زیر سایهات گذر کنند
و پایداری بیاموزند
ای که بیش از دوستانت
طوفانها و دشمنانت
تو را می شناسند
طوفانها
و سهمگینترین رگبارها
پیش از گریستن برای تو
باید آسمانی شد سرشار از ابرهای غران
خاطرهات را
صدایی همچون رعد میتواند ستایش کند.
صادقانه بگویم
تو تنها صخرهٔ سربلند خاطره هایم نیستی.
تو را در ردیف بلندترین سروهای جنگلها
همستیغ سرکشترین صخرههای کوهسار نشاندم
برای خودم
و کوهنوردان آینده
زیرا از کوهستانها بود
که صلابت و ایستادگی آموختم
و از غرندهترین رودها
رفتن را.
شاعران می دانند
که پیش از سرودن شعری در ستایش تو
کتابهای بزرگترین سرایندگان را
ورق زدهام
چه سادهلوحانه است
تو را رفته پنداشتن
به این میماند که بگویند دریا مرد
و رعدها و رودها دیگر نمیغرند
از اینروی
نیازی ندارم که از بودنت در همه جای لحظههامان
خاصه در غیرت رگهایمان سخن بگویم.
م. شوق ۴ تیر۱۴۰۲