در نمایش عرضهٔ صندوق،
در زیر تیغهٔ ساطور
«انگشت جوهری»
یعنی تأیید تداوم اشغال ایران
از سوی ایلغار عمامه و ریش
یعنی پذیرش وهن یک ننگ کبود
بر شناسنامهٔ شرف ایرانی
انگشت جوهری
یعنی انگشت زدن در خون پاشیده بر کف خیابان
و مالیدن آن بر داغ مادران شهیدان
انگشت جوهری
یعنی فرو کردن سماجت مرگ
در سوزش زخم کولبران گرفتار در کولاک
یعنی چرخاندن داس مرگ در نیزار
انگشت جوهری
یعنی لمس ماشههای تیرخلاص
بر شقیقهٔ دختران کهریزک؛
پر کردن خشاب خالی پاسدار
با گلولهٔ رسام
در خیابان قیام
من ایرانیام،
بر شانهام، غرور قامت البرز
دور! دور! دور باد از شرف شناسنامهٔ من
آن تظاهر انگشت ننگآلا
این مهر عنکبوت نقش درشت
ع. طارق