اگر چراغ دانایی بهار
در ظلام جهل خزان
غریبه نبود...
اگر آزادی
اتمسفر ناموس حیات بود...
اگر هنگامهای که تاتار
اگر زهرخندهای که هیتلر
اگر فتواهایی که خمینی
با چراغ
به کشتن زمینش آوردند،
زمین سکوت نمیکرد...
اگر پوزار فقر
سفرهٔ نجابت برکت و کرامت انسان را نمیدرید...
اگر سیاست
عصمت تمنای صدا و نگاه را میشنید...
اگر سریر قدرت
موریانههای ابتذال را حس میکرد،
شبانه ـ روزان زمین
کاروان صفیر جنایت نبود
و باران
هزارههای بغض را نمیبارید...
و چراغ دانایی
غریبهٔ زمین نبود...
و سیلاب
مجال شقاوت نیستی را
فرصت نمیشمرد...
س. ع. نسیم
۵فروردین ۹۸