ایرانیام در هر کجا باشم، به خانه باز میآیم
بعد از چهل... چون چلچله تا آشیانه باز میآیم
ایرانیام من، کشور تبعیدیام را میکشم بر دوش
روزی به خاک خاطراتم عاشقانه بازمیآیم
یک روز با شوق پگاهی تازه در آغوش آزادی
رنگین کمان در دست، تا دشت ترانه بازمیآیم
آیینهها پر کرده از بغض وداع میهن دیروز
تا به امروز وطن از هر کرانه باز میآیم
من ریشهدار آویشنی در بادگیران دماوندم
با فرودینهای معطر سرخوشانه بازمیآیم
ایران و نامش سخت میلرزاندم در غربت بیداد
با جان عاشق، سوی عشقم جاودانه باز میآیم
با کودکیهایم به جا مانده درون گنجهٔ مادر
گردآوریده گنجی از گریه، شبانه بازمیآیم
با چشمی از شبهای کرمان کهکشان آویز و شبنمخیز
محو تماشای تو را ای جاودانه! باز میآیم
در زیر کفشم یادگار از حسرت باران بابلسر
ایرانیام هر جا که باشم، بیبهانه باز میآیم
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۳۰ مهر ۱۴۰۱