گرمی خون پرستو، بر تن سبز نیستون خون گلرنگ شقایق، روی آسفالت خیابون
دو هزار شعله شیدا، دوهزار اسم و ستاره طاقتم رفته دوباره، میزارم سر بهبیابون
رود خون سرخ و گرم دوهزار شیر دلاور توی آبیهای دریا، وسط نیزار ماهشهر
بوی شور خون لاله، بوی باروت تفنگا آسمون پر از پرستو، مثل گلبرگای پرپر
ازشون کسی نمونده، اسمشون کسی نخونده تو افق نوشته اما چیزی تا سحر نمونده
جوونای شهر ماهشهر، مثل شیرهای تو سنگر شورش و قیامشون رو، میگیرند دوباره از سر
حامد ص
۸بهمن ۹۸