728 x 90

تنها سه تن بو دید پریسال

به‌ياد محمد حنيف‌نژاد، سعيد محسن و علی‌اصغر بديع‌زادگان
به‌ياد محمد حنيف‌نژاد، سعيد محسن و علی‌اصغر بديع‌زادگان

غرور ـ نبشته‌یی به‌یاد محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان، بذرپاشان شجره طیبه مجاهد خلق

 

ایستاده بر تل‌واره تاریخ در تاریخ حرمان،

پشت به خاکستر ـ بادهای دیروز

چشم در چشم پگاه ـ نورهای نابالغ؛

فرداهای گمشده در رؤیا

تنها، سه تن بودید

در پیراهن آبی شوق

سه تن، با ایمانی به قواره تنهایی دریا

 

تنها سه تن

با یک وام از تپش توفان

با یک خون از صافی خورشید

 

زیر تیشه آذرخش ایستادید

قد کشیدید

از دانه تا جنگلی گشن

 

می‌توانستید در منطق نخ‌نمای «محذوریت خطیر»،

از گریوه خون و خطر بگریزید

و در گوشه شرعی عافیت

بیتوته کنید

جای سرزنشی نبود

 

می‌توانستید به یکی «آری»

تنها به یکی نیم‌گردش موافق چشم

ـ در مصاف افعی شلاق،

با تحملِ نازک پوست ـ

حباب آرامشی دریوزه کنید؛

تنها با یکی چرخش آهسته چشم

به سوی «بتی که همگانش» نماز می‌بردند.

...

می‌توانستید و جای سرزنشی نبود

...

اما چه کسی،

در مراسم سلاخی اعتماد

در جشن قتل‌عام کلمات

چه کسی، باید برمی‌افراشت

شعله اعتراضی ولو به اندازه بینایی شمع؟!

چه کسی مانع عبور اره تحقیر،

بر التماس نگاه دخترکان خیابانی می‌شد؟!

چه کسی، چه کسی، آه! چه کسی،

با افروختن خون برهنه خود،

از عاج دوشیزه شب،

در قبیله شبزدگان،

سخن می‌گفت، چه کسی؟!

 

***

 

نامتان

آذین کتیبه تاریخ باد، دلاوران!

گیسوانتان هنوز

در سپیده و آذرخش می‌سوزد

و بادهای جاودانگی

گرمای قلبتان را

هنوز

بر یادها می‌آویزند.

 

***

 

سه تن بو دید، پریسال،

دیسال، «سی هزار تن»، با یک طنین از گل سرخ

امسال، رودی از تپش‌های غرور تداوم

فردا، تمامی تاریخ،

پژواک قلب شمایان است.


                                                   ع. طارق

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e6d9cb9b-8076-478f-8769-869ea7b5898a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات