یک بسیجی ز «بیت عظما» گفت
ما همه جیرهخوار ایشانیم
هر چه دستور میدهند «آقا»
آن کنیم و مطیع فرمانیم
آنچه خوب است برای حفظ نظام
بهر انجام آن به میدانیم
ظاهراً ناشناس و گمنامیم
گه در انظار و گاه پنهانیم
ما «لباس شخصی» تبهکاریم
یا بیسجیِ همچو حیوانیم
پاسداریم یا آخوند دغل
همگی عضو حزب شیطانیم
قاتل و رذل و لمپن و وحشی
هر چه باشد از این قماش، آنیم
سپر ما دو سال «کرونا» بود
بس بدهکار و مخلص آنیم
ما به ویروس ز هر مدل باشد
چفت و جور و نیازمندانیم
ویروس سلطنت و یا کرونا
همه را یک ودیعه میدانیم
سابقا باند ما «اسیدی» بود
همه «آتش به اختیارانیم»
به سر و روی دختران و زنان
ما به فرمان اسید پاشانیم
جانشینان گشت ارشادیم
مجریان امور نسوانیم
یک زمانی اسید میپاشیم
یک زمانی چماقدارانیم
چند ماه اخیر به جای اسید
به طریق دگر به میدانیم
گاز سمی درون مدرسهها
زدهایم و نهان ز میدانیم
گشت ارشاد ما بشد مغلوب
صحنه را اینچنین بچرخانیم
ما زنان را دگر به جای اسید
به طریق دگر بسوزانیم
دختران سوژه تهاجم ما
تا که مسموم یا بترسانیم
آن زن و دختری که میگوید
«زن آزاده دخت ایرانیم»
مرگ بر شیخ و «رهبر الدنگ»
گوید و ما از آن هراسانیم
اینچنین انتقام میگیریم
این عمل را فریضه میدانیم
با وجود تمام این اعمال
باز هم همچو بید لرزانیم
دختری شورشی به اینان گفت
ما همه عاشقان ایرانیم
هر چه دارید از شقاوت و شر
رو نمایید که ما به میدانیم
ما به پیروزی اندر این پیکار
همه یکسر امید و ایمانیم
گودرز – اسفند ۱۴۰۱