با احترام بهروان پاک معصومه جوشقانی که از میان ما رفت
خواهرم!
از آفتابهای ما بودی!
و فرشتههای ما
دلی از دلهای ما
که میتپیدی
در همهٔ برفهای جهان سرد
با گامهای عشقات
در سوز بادهای پرباران
با بغضها و فریادهایت
و اکنون
از دریغهای مایی
معصومه!
شرارهٔ وجدانی از قبیلهٔ رنج!
اینک اوج گرفته ای
و هنوز لبخند میزنی
در غوغای ستارگانمان
خواهر همهٔ رنجهایمان!
اینک میتوانم
به جهان بگویم
که سالهاست کولهٔ امیدم را
به درخت عاطفهات تکیه دادم
در سایهٔ مهرت آسودم
و با دعاهایت
به راه افتادم...
خواهرم
اکنون در شعرهای من خفتهای!
م. شوق
۶ اردیبهشت ۱۳۹۹