از مقطّعات احمد هاتف اصفهانی
(شاعر نامی قرن دوازدهم هجری خورشیدی)
شعری فراروایت
قرائتی دیگر از انسانشناسی
چکامهیی از سفرنامهٔ آزادی در ایرانزمین
خار بدروردن به مژگان، خاره فرسودن به دست
سنگ خاییدن به دندان، کوه ببریدن به چنگ
لعب با دنبال عقرب بوسه بر دندان مار
پنجه با چنگال ضیغم غوص در کام نهنگ
از سر پستان شیر شرزه دوشیدن حلیب
وز بن دندان مار گرزه نوشیدن شرنگ
تشنهکام و پا برهنه در تموز و سنگلاخ
ره بریدن بیعصا فرسنگها با پای لنگ
طعمه بگرفتن به خشم از کام شیر گـرْسنه
صید بگرفتن به قهر از پنجهٔ غضبان پلنگ
نقشها بستن شگرف از کلک مه بر آب تند
نقبها کردن پدید از خارتر در خاره سنگ
روزگار رفته را بر گردن افکندن کمند
عمر باقیمانده را برپا نهادن پالهنگ
صد ره آسانتر بود بر من که در بزم لـئـام
باده نوشم سرخ و زرد و جامه پوشم رنگ رنگ
چرخ، گرد از هستی من گر برآرد گو برآر
دور بادا دور از دامان نامم گرد ننگ
معنای کلمات ــــــــــ
ضیغم: شیر بیشه
غوص: فرو رفتن در آب
حلیب: شیر تازه دوشیده شده
شرنگ: خربزه تلخ صحرایی، حنظل (به عربی)
خاییدن: جویدن، دندان به هم ساییدن
لعب: بازیکردن
گرزه: مار سبز رنگ و پر خط و خال با زهر زیاد
لئام: فرومایگان، پستفطرتان
پالهنگ: طنابی از ابریشم که اسب را با آن بکشند
کُـلک: پشم و موی بز
کَـلْک: آغوش