آنچه کشتهیی
از زخمهای زیگزاگ اضطراب
در قلب مادران شهیدان
تا عبور پیدرپی کابوس
از ذهن کودکان بغض
بر گور گمنام پدر
از شقاوت استخوانی دستبند
بر ظرافت ساعد دخترکان
در گشت هرزهٔ ارشاد
تا شتکهای خون
بر خش خش وحشی زنجیر
از امضای «قاضی صلواتی»
بر پاشنهٔ حکم بیتنازل اعدام
تا حک نام خدا
بر قبضهٔ تازیانهٔ تعزیز
...
اینک
در قامت خشمی مهارناپذیر
به سوی تو بازمیآید خامنهای
مرگها برمیخیزند
تا هیمههای دوزخی باشند جاودانه لهیب
تیرهای خلاص بر شقیقههای شقایق باران
حلقهای حلقآویز
در انتظار طولانی راهرو مرگ
آخرین تشنج محکومی بر دار
آمیخته با طعنههای حکم سرد قصاص
تازیانههای شناور در خطوط ارغوانی درد
اقیانوسی از تلاطم خون
در فلات تیشه خوردهٔ ایران
ارتشی گران از کینهٔ سرخ
به پادافره تو
قد راست میکند
دیوارها برای لحظهٔ «انتقام سخت»
مرگ تو را
در نبض ثانیهها
پیدرپی
فریاد میکشند
آنچه کشتهیی
اینک
در قامت خشمی مهارناپذیر
به سوی تو بازمیآید خامنهای!
دوزخی جاودانه لهیب
لحظهٔ «انتقام سخت» را
بیشکیب و پرشتاب
آتش بر آتش میافزاید.
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۲۶ مهر ۱۴۰۱