واکنشهای دیوانهوار رژیم آخوندی و جیره خوارانش نسبت به
درخشش کهکشان، گردهمایی باشکوه مقاومت از ۲۷ تا ۳۰تیر ۹۹
شیخ و اذنابش ز ترس کهکشان
ناله و فریادشان تا آسمان
همچنان خفاش و چون حکّام شب
از هجوم نور در غیض و غضب
ولوله افتاده در جمع وحوش
محو شد از کلّه هاشان عقل و هوش
«امت نالان» همه کف بر دهان
منجلابی از درونهاشان روان
از دهنهاشان همیآید برون
محتوای چالگنداب درون
ناسزاها زوزههای وحشت است
وحشت از خشم و قیام ملت است
روشنایی، روز، آگاهی، بهار
نیست با جهل و تباهی سازگار
حرفشان این است این رجالگان
با فداکاران و جان بگذشتگان
پایداری چون دماوندت چرا
این همه پیمان و پیوندت چرا
به بُوَد تمکین و کوتاهآمدن
مدتی «معقول» و با «منطق» شدن
ترک عیش زندگی از بهر چیست
این همه وارستگی از بهر چیست
جنگ با شیطان و ضحاک زمان
از چه رو همواره سخت و بیامان
سرنگونی نیست ما را مصلحت
رو بکن با بندبازان مشورت
نیست بالاتر از این فعل حرام
رزم و شورش سرنگونی نظام
…
بیشک این جرم سراسر افتخار
در پِیاش زندان و تعزیر است و «دار»
در مسیر پر شتاب انهدام
بیقرار از صدر تا ذیل نظام
مهلتی از بهر شیخ پیر نیست
چاره جز دشنام و جز تکفیر نیست
حرف حق را شاعر فرزانه گفت
صد سخن را در کلام خود نهفت
«کیِ شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس»
گودرز – ۳۱تیر ۹۹