انتخاباتی دگر در پیش رو است
معضلی از بهر شیخ دیو خو است
از هلاک مهره محبوب خود
همچنان اندر در شوک و ماتم فرو است
تا چگونه جای او را پر کند
جای آن جلاد کدام بیآبرو است
گلهای از خادمان پیش آمدند
هر کسی گفتا که راهش راه اوست
حذفشان بنمود «آقا» فلهای
گفت شش کس، بهر این بازی نکوست
شش تن از اوباش، شش مرد خبیث
مهرههای بازی این بار اوست
شاخص ایشان جنایت پیشگی است
سرسپاری بهترین معیار اوست
اینکه هر یک دلقک این بازی است
بینیاز ار بحث و فحص و گفتگو است
جمع این شش عنصر رذل و خبیث
دستبوس و چاکر و ضحاک دوست
زین میان جلاد «سال شصت و هفت»
شیخکی خونخوار نامش پیش رو است
مهرهای دیگر رئیس مجلس
رأس مجریه شدن رؤیای اوست
دیگری گوید که اصلاحاتی است
کسب رأی بهر فقیهاش آرزو است
«حضرت آقا» ولیکن زین میان
در پی مطلوب خود در جستجو است
گفت رندی بازی این بار شیخ
افتضاحی تازهای از بهر اوست
می نیابد راه مطلوبی از آن
انهدام تنها برایش پیش روست
عزم ملت باز جز تحریم نیست
سرنگونی رأی و عزم و رزم اوست
گودرز - خرداد ۱۴۰۳