برای مصطفی صالحی فرزند شورشی مردم ایران
زمانی که هستند اهریمنان
بر ایران زمین والی و حکمران
فزون از چهل سال ضحاکوار
بخوردند از خون و مغز جوان
در این سالهایی که این دیو پیر
بُوَد رهبر و رأس غارتگران
بخوردند و بردند و آتش زدند
ز دارایی و ثروت مردمان
هزاران مصیبت هزاران ستم
قلم هست از شرح آن ناتوان
بکشتند فراتر ز یکصد هزار
در این چهل سال آشکار و نهان
ولیکن جوانان بیباک و بیم
ز پیکار جویان و شورشگران
جوانان شورشگر پاکباز
هراسان شده شیخ از نامشان
هماره به هر جا به میدان شدند
چو گرز گران و چو آتشفشان
در آبان و دیماه و یا پیش از آن
بگفتند به دنیا و اهل جهان
که این سرزمین خانه و مهد ماست
نه جولانگه دیو و اهریمنان
شماری فداگشته، جان باختند
بشد نامشان تا ابد جاودان
شماری به زندان و زنجیر و بند
مقاوم بر ایمان و بر آرمان
به دژخیم و جلاد گفتند نه
نکردند سر خم به این جانیان
در این کارزار مصطفای دلیر
بشد مشعل راه شورشگران
وفا کرد بر مردم و میهنش
نمادی ز ایمان رزمندگان
به این شورشی مرد میدان درود
به رزم آفرینان ایران درود
گودرز – مرداد ۹۹