جناب شیخ و ایضاً کل اصحاب
بدون هیچ ترتیبی و آداب
بدون دنده و ترمز دوباره
به میدان آمده از بهر ارعاب
سپاهش از سوار و از پیاده
سوپر وحشی رذالت پیشهٔ ناب
در این کار خطیر فوق حساس
همه دارای صد عنوان و القاب
برای «امر بر معروف» هستند
ز دریای ولایت جمله سیراب
تماما تا بن دندان مسلح
برای پیشبرد حکم ارباب
چماق و چوب و باتوم، خودروی «وَن»
مهیا کردهاند هر گونه اسباب
نباید برد از یاد «اغتشاشات»
نمانده بهر «آقا» طاقت و تاب
نباید بیش از این اصل ولایت
شود چون کشتی بشکسته در آب
هراس و وحشت از عصیان ملت
ربوده از دو چشم «رهبری» خواب
برون رفت موقت «طرح نور» است
که باشد در فضاحت ویژه و ناب
برای «طرح نور» یا ظلمت محض
بگفتا مهملاتی شیخ کذّاب
به رویش هم ز یاسای ولایت
ملاتی ریخته از بهر دوغاب
اگر چه طرح ظلمت از برایش
نباشد جز مسیری سوی گرداب
ولیکن پاسخ او را سرانجام
جوانان دختران مهر و مهتاب
دهند با پایداری و تهاجم
دلیر و شورشی قبراق و شاداب
گودرز – اردیبهشت ۱۴۰۳