سهشنبه ۲۸تیر ۱۴۰۱ یک مادر با قرار دادن خود مقابل خودروی گشت ارشاد تلاش میکند
دخترش را که مأموران او را سوار خودرو کردهاند، نجات دهد.
او بارها فریاد میزند «دخترم مریض است» ولی راننده گشت به حرکتش ادامه میدهد
ای هموطن ساکت ممان فریاد شو فریاد کن
یورش ببر بر این ستم نابود این بیداد کن
کو غیرت ایرانیات
کو درد خلق و میهنت
کو عزم و رزم و همتت
برخیز پر توش و توان فریاد شو فریاد کن
شهر دیار و میهن دربند را
از جور شیخ آزاد کن
فریاد شو فریاد کن
بنگر که دیو و اهرمن
تحقیر کرده مرد و زن
در روز روشن میرباید خواهرت یا دخترت
بیاعتنا بر شیون و بر نالههای مادرت
بر این ستم راضی مشو
برخیز و بر قوم مغول اوباش حاکم بر وطن
بی باک و بیم، بنما خطر
بر ظالمان یورش ببر
آتش بزن بر ریشه و ارکان بیداد و ستم
نابودش از بنیاد کن
فریاد شو فریاد کن
گودرز – ۲۸تیر ۱۴۰۱