درنگی در عکسهای قیام مردم عراق،
در فوران اشک، شوق و شعر
رگان خیابانها را
به سوی سقوط
در شبمرگیهای وهنآمیزِ هنوز
بستهایم
تا خشم آخته تیغ قیام را بگشاییم
رگان خیابانها را
به سوی همیشههای «نمیشود»
همیشههای «تمکین کن!»
همیشههای «ساکت باش!»
همیشههای «کور و دور شو!»
بستهایم
تا صدای گرسنهٔ یک ملت را بگشاییم
آنها شهرها را
سکوت گورستان میخواهند
ما شهرها را تکاندهایم
تا بگوییم ارتعاش عصبهای توفانی خلق
تاریخ را مینویسد
وقتی آنها به مرگ میخوانند
شهر با جنگل درهمتنیدهٔ مشت
شهر در شورش خیمههای آبی ـ کبود دود زیباست
آمدهایم
با عصمت سپید اشکهایمان
با شعلههای قدسی شمع
بر رنگهای شهید پرچم
تا شهیدانمان را تکرار کنیم
آمدهایم تا بگوییم «ما هستیم»
وقتی خلق بودن و هستن را اراده کند،
محال دربستهٔ تقدیر
حجم شکوه او را گردن خم خواهد کرد
شهیدانمان نرفتهاند
ما ساقههای رویش آنانیم
آنان در ما روشنترین ترانهٔ خود را خواندهاند
هر کلمه نام شهیدی است
هر یک از ما
یادمانی شعلهور از تداوم و عهد
آنان نمیمیرند.
آمدهایم تا بگوییم
نور و واژه و دانش
در برابر جهل مسلح
در صفآرایی پیروز است
آمدهایم تا بگوییم
کلاس عمومی امروز
در کف عصیانخیز خیابانها جاری است؛
و درس اول و آخر
نیست، بهجز آزادی
شبنم اشکهایمان
«خبر فوری»های خبرسازان جهان را
بیگلوله تصرف کرد.
کدام نگاه کهربایی را
یارای نگریستن در برابر عصمت ماست
اشکهایمان را آوردهایم
تا جهان را از قاعدههای عادت به جنایت عریان سازیم
اشکهایمان زیباترین نشان تداوم غرور ملتی است
که در برابر قاتلان آزادی
همقلب است
اینجا یک قلب میتپد
آمدهایم تا بگوییم انسان با مقاومت زیباست
از آخرین سوسوی نگاه شهیدانمان
خورشیدهایی ساختهایم
گرداگرد قبلهٔ آزادی
ما از مرز روشنی میآییم
ما را نگاه کنید
در شمعی به بزرگی میهن خویش
از بدنهایمان پلی ساختهایم
برای عبور هاموی و تانک
از بدنهایمان
پلی ساختهایم
برای عبور به آبی فردا
از بدنهایمان
پلی ساختهایم
برای عبور قیام به شاهراه پیروزی
کودکانمان نیز آمدهاند
معصومیت زیبای آنان
پرچمدار دانایی ماست
کودکانمان نیز آمدهاند
تا با پرچم میهن خویش
فردایی نو
بر گردههای مجروح غرور برپا دارند
زیباترین زیبایی مادران قیام
کتابی از برگهای سبز اقاقی است
کتابی با غزلهای دانایی شبنم
کتابی از سبزترین دقیقهٔ تولد انسان
آه! مادران قیام!
«فولاد با شما آبدیده میشود»
ما همه یک خانوادهایم
گردآمدگان بر سر سفرهٔ هم قلبی
زیباترین طعام
دستان گشادهای است که به جای غذا،
عشق توزیع میکند
انقلاب
قلبهای ما را در هم جاری کرده است
این انقلاب من است
کودکی که نخستین تجربههای کودکانهٔ خود را
در دامن مادر انقلاب لبخند میزند
پرچم نمیمیرد
«امروز» را اگر بکشید
من به نام «فردا» ادامه خواهم داد
پرچم میهن در من میشکفد
من قیام میکنم؛ پس هستم.
ع. طارق