ایران همه شورش است و عصیان
با غیرت و همت جوانان
در کوشش و جنبش و تلاطم
دریا بُوَد و به کار توفان
هر شهر و دهی خروش و فریاد
هر کوی و گذر تلاش و طغیان
در جنگ و گریز و در تکاپو
در هر گذر و به هر خیابان
افزون ز چهل بُوَد که میهن
در بند ستم اسیر شیخان
اهریمن حاکم سیه روی
فرمانده و رهبر شریران
ضحاک صفت به کار کشتار
عمامهٔ او دو مار پیچان
اشرار پلید تحتامرش
صد بار بَتَر ز هر چه حیوان
زود است که به رویشان ببارد
آن آتش سخت و سرخ و سوزان
شورشگری و تهاجم و رزم
تنها ره و رهنمای دوران
خورشید رهایی از پس ابر
رخشنده کنون شده نمایان
هرگز سر ماندن و توقف
در کار قیام ندارد امکان
کوبنده رَوَد به سوی فردا
تا صبح و سپیده درخشان
تا قله و مقصد رهایی
پر توش و توان رَوَد شتابان
آزادی خلق و میهن اینک
حس میشود همچو مهر تابان
گودرز – ۱آذر ۹۸