تا بوده همین نبوده! این کار جدید است!
این گونه که دست شیخ در خون نوید است
دیدیم که افکار فقیهان ولایت
رو شد که چه خونخوار و خبیث است و پلید است
این شکل که شداد زمان مدعی دین
خنجر به کمر، بهقتل این خلق، شدید است
در هم شد و تاریک رخ هر که خبر را
بشنید و به خود گفت: نه! ای کاش...! امید است...!
گفتم من: از این داس تباران تبردار
تنها گذر از سرو برافراشتة باغ! بعید است
او میکشد و میکشد و میکشد و باز...
زیرا که رهش بسته و گم کرده کلید است
باید که چنین تیره شبان را به سرآریم
با یاری آن پرچم صبحی که سپید است
م. شوق ۲۴شهریور۱۳۹۹