آنچه باشد قرین نام نظام
واژهّ مرگ و نیستی، اعدام
حربهای برعلیه اصل حیات
روش و سنتی ز عهد «امام»
آن که میبود «مرجع» و «رهبر»
مدعی زعامت «اسلام»
ارمغان زعامت آن دیو
بند و زنجیر شکنجه و اعدام
دهه شصت و روز و شب کشتار
از برای بقا و حفظ نظام
«شصت و هفت» و شقاوت فتوا
هیئت مرگ و سی هزار اعدام
امتداد همان هیولایند
صدر تا ذیل از سران نظام
آن که دم میزند ز «اصلاحات»
وین که دارد ولایت «اسلام»
هر یکی مهرهای و اندامی است
از نظام پلید خون آشام
مرگ زی بود و مرگ زا ز نخست
کارکردش تباهی و اعدام
آفتاب حیات ننگینش
واپسین ساعت است و بر لب بام
زود باشد که این الهه مرگ
با خروش و نبرد و رزم و قیام
محوگردد ز پهنه ایران
جز فنا نیست بهر او فرجام
گودرز – شهریور ۹۹