بر پایه دروغ و ریا کار و بارتان
دین خدا هزینه و اسباب کارتان
دکان شرعتان همه تزویر و خدعه است
جهل و خرافه منشأ هر اعتقادتان
حق را کنید باطل و باطل کنید حق
با حُقههایهای مختلف و بیشمارتان
روز نخست به حیله نهاد پایهٔ امور
دجال قرن رهبر و بنیانگذارتان
گفت آن امام کاذب و آن رذل روزگار
آنکس که شد شقاوت او افتخارتان
اسلام ناب آید و اصل ولایتش
صد باره بِهْ کند پس از این روزگارتان
آزادی و عدالت و امنیت و رفاه
زین پس شود ز لطف ولایت نثارتان
دیو سیاه بیآمد و خود را فرشته خواند
جنگ و فساد و فقر بشد ارمغانتان
افزون ز چهل سال شب و روزتان دروغ
ایمانتان دروغ و ریا هر کلامتان
گویید که گشته خاک وطن همچنان بهشت
از فرط عدل و داد و کرامات شیختان
در علم و طب سرآمد و سالار عالمید
غبطه خورند اهل طبابت به کارتان
ویروس مرگزای ولی چون ز ره رسید
تکرار شد طبیعت چون گرگ هارتان
پرپر شوند مردم درمانده روز و شب
از بیکفایتیِ مفرط و از طرحهایتان
مردم تمام کینه و خشمند و انزجار
از شیخ و از ولایت و ایل و تبارتان
آتشفشان و شورش و طوفان در ره است
نفرین رنجدیده مردم ایران، نثارتان
گودرز – فروردین ۹۹