هر روز بر مزار شهیدی از انقلاب
جانباختهٔ رهایی میهن ز بند دیو
میعاد «چهلم» است
شورشگری که چهل روز پیش از آن
تیر شقاوت و ستم شیخ دیکتاتور
او را به خاک در افکند
«چهلم»، میعاد خشم و قیام است و اعتراض
تجدید عهد و پای فشردن به راه او
بر گِرد قبر با پوششی ز شمع و سبزه و گل
دیگر صدای ناله و شیون، یا اشک و آه
یا ماتم و عزا چونان گذشته نیست
شور است و شورش است و خروش است و افتخار
دیگر به جای ضجهٔ جانکاه در داغ یک عزیز
صد ننگ و مرگ بر این شیخ نابکار
نفرت بر این وحوش «ویژه» و مزدور و «پاسدار»
فریاد میشود
در بازگشت ز جانب یاران هر شهید
نابودی حکومت جلادان
عهد و تعهدی است
که با غیرت و غرور
باعزم جزم و قدرت و خشمی فزون ز پیش
دنبال میشود…
گودرز