چه کسی آینهاش گم شده است؟
چه کسی در پی آینهٔ خود میگردد؟
من یکی آینهای یافتهام
نگهش تشنهٔ آب
و از آن میچکد اندیشهٔ نو
و مرا از دهن وهم و سراب
باز پس میگیرد
گرد سرگشتگی از چهرهٔ من
میسترد
نقش فردای مرا
مینگرد
چشمهای را ماند
که خودش تشنهتر است
ومن از آن نگهش میرویم
سایهاش بر سرمن
دست من میگیرد
و مرا گام به گام
میبرد
تا به سر چشمهٔ بینایی ناب
حامد
اردیبهشت۱۴۰۴