گرفتهایم همه جادههای میهن را
گران کنید دوباره گریس و روغن را
تمام شاهرگ این نظام دست من است
گران کنید شما لاستیک و مسکن را
به روی سفرهام این جا به روی این جاده
گرسنگی نشسته و من بنگرید این تن را
تنی تمام هفته شب و روز در بیابانها
کشیده خستگی کار بار بردن را
ندیده کودک خود را نه خانه نه همسر
که لقمهای بچشد حس شامخوردن را
تمام بار شما روی دوش من بوده
کنون اراده کردهام این بار را فکندن را
سلام بر همه رانندهها که پیوستند
کمک کنید همه کار راهبستن را
شکست قفل دهان این سویچ دست من است
و اعتصاب ندارد سر شکستن را
بگو به نفتگر و اهل ذوب آهن را
گرفتهایم همه جادههای میهن را
به قول عشقی شاعر که کشته شد آن روز
پیام ماست آخوند دزد میهن را
تمام مملکت امروز زیر و رو گشته
تمام ملت با ظلم روبهرو گشته
به مردهشوی بگو ظلم و جور میمیرد
به خائنین زمین، آسمان عدو گشته
م. شوق