برای دانشجویان عزیز پرپر شدهٔ دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات
ده تن در این دره به خون خفتند
ده تن که ده پارهٔ جگر بودند
ده تن که رو به قلهٔ امید
در آرزوشان در سفر بودند
رفتند اما برنمیگشتند
ای کاش که پرپر نمیگشتند
آن نورهای چشم ما مردم
خونین سر و پیکر نمیگشتند
ای کاشهایم را به شکل داد
از غصهٔ آنان کنم فریاد
از غصهٔ آن مادر دلخون
از آن پدر که نور چشمش را داد
عمریست که روزنامه پر درد است
هر چارفصل سال ما سرد است
یک روز در آتش کلاسی سوخت
دیماه با خود کشته آورده است
امروز در روزنامه بنویسید
آتش گرفتم از غم ده تن
ده گل که پرپر شد ته دره
ده فارغالتحصیل هم میهن
کی آن اتوبوس عزیزان را
باعث شده که سرنگون گردد؟
با گریه یک کم خشم قاطی کن
باید که کاخش واژگون گردد
م. شوق ۱۰دیماه ۹۷