728 x 90

رویداد تاریخی

گرامی باد حماسه درخشان قهرمانان مجاهد در ۱۹اردیبهشت ۱۳۶۱

-

تصاویری از شهدای ۱۲ و ۱۹اردیبهشت سال ۱۳۶۱
تصاویری از شهدای ۱۲ و ۱۹اردیبهشت سال ۱۳۶۱

حماسه‌های شورانگیز مقاومت در ۱۹اردیبهشت ۶۱

روز نوزدهم اردیبهشت‌ماه، پایگاه مجاهد شهید فاضل مصلحتی، از مسئولان بخش اجتماعی سازمان، به‌همراه تنی چند‌ از هم‌رزمان مجاهدش از‌ جمله مهری خانبانی، زهرا طباطبایی، بهرام قاسمی، فاطمه ابوالحسنی، حمید لولاچیان، حسین کلکته‌چی و چند مجاهد دیگر مورد تهاجم قرار گرفت.
در همان‌ روز طی یک‌ درگیری خیابانی مجاهدان قهرمان‌: حسین جلیلی‌ پروانه، مریم شفایی و علی انگبینی نیز در‌ برابر یورش پاسداران ضدخلقی، قهرمانانه ایستادند و سرانجام خون پاک خود را نثار راه آزادی نمودند.

حماسه ۳شیرزن در شرق تهران

صبح روز ۱۹اردیبهشت مزدوران تا دندان‌مسلح رژیم، یکی دیگر از پایگاه‌های مجاهدین واقع در فلکه‌ سوم تهران‌پارس را به‌محاصره درآوردند و بی‌محابا و بدون هرگونه اخطاری آن‌ را به‌گلوله بستند. آخر، آنها در روزهای قبل در جنگ نابرابرشان با مجاهدین درس‌ها گرفته و فهمیده بودند که مجاهد خلق تا آخرین نفس به‌ دفاع پرداخته و مقاومت خواهد کرد و اجازه نمی‌دهد جز جسد بی‌جانش چیزی به‌دست دشمن خلق بیفتد. لحظات درگیری شرق تهران و شمه‌یی از آنچه در این‌ پایگاه اتفاق افتاده بود را یک‌ روز بعد، یکی از مجاهدان طی گفتگو با اهالی محل به‌دست آورد. اما بهترین راوی ماجرا، فرمانده‌ دلیر پایگاه، مجاهد قهرمان اکرم خراسانی است که توانسته بود حلقه‌ محاصره را درهم‌بشکند و از برابر دیدگان حیرت‌زده پاسداران عبور کرده از منطقه خارج شود. به‌جز فرمانده‌ اکرم، در این‌پایگاه، مجاهدان خلق بهروز اسدالله‌زاده و شیرزنان قهرمان فائزه‌ بهاری جوان و نائمه‌ عمرانیان حضور داشتند. اولین‌ رگبارهای پاسداران، شیشه‌ها و پنجره‌ها را درهم‌شکست. در این لحظه بهروز قهرمان در حالی‌که در پاسخ به‌ هشدار دشمن برای تسلیم، فریاد می‌زد مجاهد خلق هرگز تسلیم نخواهد شد، بر اثر اصابت چند گلوله در دم به‌شهادت رسید. اما فرمانده توانمند و جسور پایگاه، اکرم خراسانی که با فاصله چند‌ متر در کنار او ایستاده بود، از اولین‌ رگبار در امان ماند تا با سازمان‌دادن یک‌ نبرد قهرمانانه، آن‌چنان درسی به‌ مزدوران بزدل آخوندها بدهد که هرگز فراموش نکنند. فرمانده‌ اکرم بلافاصله دست‌به‌کار شد، محل استقرار مجاهدان قهرمان فائزه‌ بهاری و نائمه‌ عمرانیان را مشخص کرد و خودش با رفتن به‌ کنار پنجره و با یک‌ برآورد سریع از وضعیت، تاکتیک‌های مناسب را اتخاذ نمود. حدود یک‌ ساعت پس‌ از آغاز نبرد، در حالی‌که دشمن تلفات قابل‌توجهی داده و گلوله‌هایی که از ده‌ها سلاح‌شان شلیک‌ می‌شد به‌طور مرتب بر در‌ و‌ دیوار اتاق‌های پایگاه که در طبقه‌ دوم قرار داشت فرود می‌آمد، فرمانده‌ اکرم فرمان داد تا ابتدا نائمه و پس‌ از چند دقیقه فائزه کارشان را متوقف کرده و در پشت دیوار در زیر پنجره‌یی که به‌ خیابان مشرف بود، سنگر بگیرند. فرمانده کودن پاسداران به‌تصور این‌که همه‌ مجاهدین موجود در پایگاه به‌شهادت رسیده‌اند، فرمان هجوم و وارد شدن به‌ داخل پایگاه را صادر کرد. حدود ۳۰پاسدار برای حمله در جلو در خانه جمع شدند، ولی آنها در عرض ۱۵ثانیه، متحمل بزرگ‌ترین تلفات شدند. دقایقی بعد، صدای لرزان فرمانده مزدوران در بی‌سیم به‌گوش می‌رسید که تقاضای آمبولانس و نیروی کمکی می‌کرد.

در این‌ موقعیت، اکرم قهرمان لحظه مناسب را تشخیص داد، با ۲شیرزن همرزمش وداع کرد و با اتخاذ تاکتیکی قهرمانانه، از برابر چشمان حیرت‌زده پاسداران که به‌خاطر ضربه، کاری از دست‌شان برنمی‌آمد، از ساختمان خارج شد و با یک‌ تهاجم برق‌آسا مزدوران را زمین‌گیر کرده، با کمال آرامش و در حالی‌که به‌ مردمی که در محل جمع شده بودند، لبخند وفاداری می‌زد، با پیچیدن در اولین‌ کوچه از چشم مزدوران پنهان گردید. یکی از اهالی محل که شاهد قهرمانی این‌ شیرزن مجاهد خلق بود، به‌سرعت خود را به‌ او رساند و با خودرو شخصی‌اش او را از منطقه عملیات خارج نمود. مجاهد قهرمان، فرمانده دلیر اکرم خراسانی، چند ماه بعد در یک‌ درگیری نابرابر دیگر در شهر تبریز به‌شهادت رسید و به‌ کهکشان شهیدان پیوست.
مردم منطقه تهران‌پارس تا روزها بعد در این‌جا و آن‌جا از داستان شجاعت همراه با متانت و گشاده‌رویی فرمانده‌ اکرم و دلاوری ۲شیرزن دیگر داستان‌ها برای هم نقل می‌کردند. از لحظاتی دیگر، تازه حماسی‌ترین فراز رزم و مقاومت ۲شیرزن قهرمان، فائزه بهاری جوان و نائمه عمرانیان در برابر انبوه پاسدارانی که با ده‌ها مزدور تازه‌نفس تقویت شده بودند شروع می‌شود و تا ۳ساعت دیگر ادامه پیدا می‌کند. پاسداران این‌بار در تنگنای ضعف و زبونی، حمله را با آر.پی.جی شروع می‌کنند. شلیک‌ موشک‌های متعدد آر.پی.جی، قسمت‌هایی از پایگاه را به‌آتش می‌کشد، فائزه و نائمه بار دیگر با استفاده از این‌ فرصت، تاکتیکی را که از اکرم فراگرفته بودند، تکرار می‌کنند و با توقف کوتاه آتش، پاسداران زبون را که به تصور پایان درگیری به‌سمت داخل پایگاه هجوم برده بودند،‌ فریب می‌دهند و باز دشمن متحمل تلفات زیادی می‌شود. مجاهدینی که در آن‌ لحظات به‌ بی‌سیم مزدوران گوش می‌دادند، پس‌ از حدود ۵ساعت که از درگیری گذشته بود، صدای فرمانده پاسداران را می‌شنوند که به‌ پاسداران حاضر در محل می‌گفت دیگر کافی است، این‌قدر آر.پی.جی شلیک‌ نکنید. اما ظاهراً کینه‌ حیوانی پاسداران ضربه‌خورده، پایانی نداشت. سرانجام وقتی آت‌شها خاموش شد و پاسداران وارد ساختمان شدند، تصور همهٔ آنهایی که درگیری را دنبال می‌کردند، این‌ بود که حداقل ۱۰نفر در آن‌پایگاه در حال مقاومت بودند، ولی با کمال تعجب مشاهده کردند که پاسداران تنها پیکرهای پاک ۲زن قهرمان را بیرون آوردند. مرد‌م به‌ پاسداران لعنت می‌کردند و به‌ مجاهدین قهرمانی که جان‌شان را فدا کرده بودند، درود می‌فرستادند‌.
 

 
 





 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/342588df-70a8-417e-b999-2e6ab9233655"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات