تقدیم بهخاطرهٴ اشرف و موسی و یاران.
تمام ثروت این قبیله
کتابیست
که نام تو امروز
دیباچهی هر فصل آن است
اشرف!
و رسم تو موضوع آن
موسی!
گلها میپژمرند
اما گل نامتان
و بوتههایی که در کنار شما گل دادند
هر روز عطر میپراکنند
بادها میایستند
فرومیخوابند
اما نسیم همیشه وزان جهان،
توفانیست که شما تندرش بودید
نگران بودم
که نامهای سرداران تاریخ
تنها در یاد کتابها بماند
اما نگرانیام را پاک بیجا کردهاید
چرا که حماسهی شما
اوراق کتاب را افقی گلگون کرد
همیشه در برابر دیدگان وطن!
به میهنم اگر بازگردم
همه چیز برایم بیگانه خواهد بود
چرا که بدون شک
راهها
فرسوده شدهاند
بناها
فرو ریخته،
و بناهایی نوین سر برآورده
اما هرگاه
هر زمان
ـ حتی اگر مرده باشم ـ
و به میهنم برگردم،
بنای یاد شما
برجا و ماندگار است
و جادهای که مرا به پایگاه نبردتان میرساند
باصفاترین خیابان، برای قدم زدن.
دیرگاهیست
در پی ماندنیترین راه و رسم نمیگردم
چرا که نام شما رسمیست
مکرر
در حماسههای شگفت
که جهانی را به حیرت نشانده.
بیشترین نفرتم
از آن کسانیست
که به یاد و خاطرهتان پشت کردند
ـ سگانی که پوزه بر پای قاتلان شما زدند-
اما همیشه دوست دارم
از بیشترین عشق سخن بگویم
که در شما دیدم!
و بوسهها
که بر نام شما زده شد
و سلامها
که بر پیکرهایتان داده شد.
و چه اتفاق فلسفیای!
که در ماه بهمن خفتهاید
هرسال،
هر دانهی برف انبوه
حیاط خاطرههای وطن را
با سپیدی آرمان شما
پر میکند.
تمام ثروت این قبیله
کتابیست
که نام تو امروز
دیباچهی هر فصل آن است
اشرف!
و رسم تو موضوع آن
موسی!
گلها میپژمرند
اما گل نامتان
و بوتههایی که در کنار شما گل دادند
هر روز عطر میپراکنند
بادها میایستند
فرومیخوابند
اما نسیم همیشه وزان جهان،
توفانیست که شما تندرش بودید
نگران بودم
که نامهای سرداران تاریخ
تنها در یاد کتابها بماند
اما نگرانیام را پاک بیجا کردهاید
چرا که حماسهی شما
اوراق کتاب را افقی گلگون کرد
همیشه در برابر دیدگان وطن!
به میهنم اگر بازگردم
همه چیز برایم بیگانه خواهد بود
چرا که بدون شک
راهها
فرسوده شدهاند
بناها
فرو ریخته،
و بناهایی نوین سر برآورده
اما هرگاه
هر زمان
ـ حتی اگر مرده باشم ـ
و به میهنم برگردم،
بنای یاد شما
برجا و ماندگار است
و جادهای که مرا به پایگاه نبردتان میرساند
باصفاترین خیابان، برای قدم زدن.
دیرگاهیست
در پی ماندنیترین راه و رسم نمیگردم
چرا که نام شما رسمیست
مکرر
در حماسههای شگفت
که جهانی را به حیرت نشانده.
بیشترین نفرتم
از آن کسانیست
که به یاد و خاطرهتان پشت کردند
ـ سگانی که پوزه بر پای قاتلان شما زدند-
اما همیشه دوست دارم
از بیشترین عشق سخن بگویم
که در شما دیدم!
و بوسهها
که بر نام شما زده شد
و سلامها
که بر پیکرهایتان داده شد.
و چه اتفاق فلسفیای!
که در ماه بهمن خفتهاید
هرسال،
هر دانهی برف انبوه
حیاط خاطرههای وطن را
با سپیدی آرمان شما
پر میکند.