برای نامها و چهرهها در قتلگاه ۱۰شهریور اشرف
پشت قدقامت سرو
دشتها میخوانند:
بادها لالهییاند...
باغها میگویند:
باردار «سرو» اند...
پشت قدقامت سرو
روز
روز دگریست
مثل هیچ روز دگر...
نامهایی چه شناسا!
رویهایی چه شکیبا!
چشمهایی چه درخشان!
دشتها میخوانند:
بادها لالهییاند...
باغها میگویند:
باردار «سرو» اند...
پشت قدقامت سرو
روز
روز دگریست
مثل هیچ روز دگر...
نامهایی چه شناسا!
رویهایی چه شکیبا!
چشمهایی چه درخشان!
پشت قدقامت سرو
بادها لالهییاند
نعرهی باغ بلند است هنوز:
«با خاطرههای برگ و با یاد علف
دژخیم!
چه کردهیی؟
که هایهای دل خاک را
ـ حتا ـ
سنگها میگریند!»
بادها لالهییاند
نعرهی باغ بلند است هنوز:
«با خاطرههای برگ و با یاد علف
دژخیم!
چه کردهیی؟
که هایهای دل خاک را
ـ حتا ـ
سنگها میگریند!»
وقت قدقامت سرو
تندر چه تواند کرد؟
با آنکه چکاد منظرش را
مینوی شهاب و کهکشان کرد...
تندر چه تواند کرد؟
با آنکه چکاد منظرش را
مینوی شهاب و کهکشان کرد...
تندر چه تواند کرد؟
آن را که چکاد مینویاش
تسخیر هیمنهی شگفت مرگ است...
آن را که چکاد مینویاش
تسخیر هیمنهی شگفت مرگ است...
وقت قدقامت سرو
تندر چه تواند کرد؟
آن را که درآمیخته عشق بیشکستش
با پرتو فیروزهیی صبح
در گنبد مینایی این سقف بـدلچین...
تندر چه تواند کرد؟
آن را که درآمیخته عشق بیشکستش
با پرتو فیروزهیی صبح
در گنبد مینایی این سقف بـدلچین...
نسیم هامون
شهریور ۹۴
یادداشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلچینی: سفالینهیی که بر آن لعابی از شیشه زنند به رنگهای فیروزهیی و زرد. (لغتنامه دهخدا)
گنبد مینایی: کنایه از آسمان.
شهریور ۹۴
یادداشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلچینی: سفالینهیی که بر آن لعابی از شیشه زنند به رنگهای فیروزهیی و زرد. (لغتنامه دهخدا)
گنبد مینایی: کنایه از آسمان.