728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

«هنر چیست؟»

-

نوشته: لئو تولستوی
یادداشت‌برداری: س.ع.نسیم
 
علامتی که هنر واقعی را از تقلبات هنری تفکیک می‌کند، این شاخص تردیدناپذیر است: مسری بودن هنر. اگر انسانی به هنگام خواندن و دیدن و شنیدن اثر انسان دیگر، بی‌آن‌که از جانب خود فعالیتی بخرج دهد و بی‌آن‌که تغییری در نظرگاه و وضع فکری خویش پدید آورد، حالت روحی خاصی را دریابد که او را با سازندهٴ اثر و افراد دیگری که مانند او موضوع هنر را دریافته‌اند متحد سازد، موضوعی که چنین حالتی را به‌وجود می‌آورد، موضوع هنر است.

خصوصیت اساسی احساس مذکور این است که دارندهٴ آن به حدی با هنرمند متحد می‌شود که موضوع مورد ادراک خود را ساخته و پرداختة خود میپندارد و دیگری را سازندهٴ آن نمی‌داند؛ در نظر وی آنچه را که این موضوع بیان می‌کند، همان است که او از مدتها پیش خود می‌خواسته است بیان کند.

محصول حقیقی هنر این تأثیر را دارد که در شعور ادراک کننده، حد فاصل میان او و هنرمند، نه تنها بین او و هنرمند، بلکه بین او و همهٴ کسانی که در حال ادراک محصول همان هنر هستند، از میان برمی‌خیزد. در آزادی شخصیت، یعنی رهایی شخصیت انسان منفرد از قید عزلت و تنهایی و در این اختلاط و اتحاد شخصیت فرد با شخصیت افراد دیگر است که نیروی اساسی جذبه و صفت برجستهٴ هنر نهفته است.

اگر این سرایت وجود نداشته باشد و یا سازندهٴ اثر و آنها که اثر را درک می‌کنند، اختلاطی دست ندهد، هنری وجود ندارد. مهمتر از این: نه تنها مسری بودن علامت مشخص هنر است، بلکه میزان سرایت، تنها معیار ارزش هنر است.

سرایت هر اندازه قوی‌تر باشد، هنر نیز ـ به‌عنوان هنر ـ بهتر است. باید دانست در این مورد سخن از محتوای هنر در میان نیست؛ یعنی شدت و ضعف سرایت هنر را جدا از ارزش احساساتی که انتقال می‌دهد در نظر داریم.

هنر در نتیجه سه شرط، کم یا بیش مسری می‌گردد: 1. در نتیجه قلت یا کثرت خصوصیت احساسی که انتقال یافته است.2.در نتیجه کثرت یا قلت وضوح انتقال این احساس.3.در نتیجه صمیمیت هنرمند، یعنی فزونی یا کاستی نیرویی که به وسیلهٴ آن خود هنرمند احساسی را که اکنون در کار انتقال آن است تجربه می‌نماید.

از سه شرط مسری بودن هنر، در وافع شرط آخرین را باید بیشتر به حساب آورد و آن این است که «هنرمند بایستی برای احساسی که انتقال می‌دهد، یک ضرورت باطنی احساس کند» .

از این‌رو شرط سوم، یعنی صمیمیت، در میان شرایط سه‌گانه مهمترین شرط است. این شرط همیشه در هنر ملی موجود است و به همین دلیل است که هنر ملی اثری چنان نیرومند دارد؛ ولی در هنر ما که تعلق به طبقات عالیه دارد و هنرمندان آن را برای مقاصد شخصی و خودخواهانه و یا بیهوده خویش پیاپی می‌سازند و بیرون می‌دهند، تقریباً همیشه مفقود است.

ص 166 تا 169
 
هنر به‌اتفاق سخن، یکی از وسایل ارتباط انسانها با یکدیگر و از موجبات ترقی، یعنی «پیشرفت بشریت به سوی کمال است» . سخن، به افراد هر زمان امکان می‌دهد تا از حاصل تجارب و تعقلات انسان نسلهای گذشته و بهترین افراد مترقی معاصر آگاه شوند. هنر به افراد هر نسل امکان می‌دهد تا احساساتی را که انسانهای پیشین دریافته‌اند و احساساتی را که هم‌اکنون بهترین و پیشروترین افراد تجربه می‌کنند، دریابند.

ص 170.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f0cdc865-0772-40db-ac93-0330f03e8576"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات