728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

سرخترین نام

-

آزادی
آزادی
شمع شدم و سوختم، پروانه شدم و چرخیدم. به ایلغارِ ظلمت، آری نگفتم و بر حرمتِ کلمه آزادی پای فشردم. سرخترین و ممنوع‌ترین نام، سرختر و ممنوع تر شد و از آن پس هفت دریای خون بود و آزمونهای توانفرسا: باز هم دیوار زندان در برابرم بود و ردِ خونچکانِ تازیانه‌ها بر گُرده‌ام. اربابانِ قدرت، هم از تیرهٴ عمامه‌دار و هم از نژادِ نفتخوار، به هم ساختند تا اثری از این نام سرخ و ممنوعه، باقی نماند. تیرهای جفا را یک به یک در کمانِ توطئه نهادند و بر من به هزار شیوه تاختند... .. اما... اما... . با سرخترین و ممنوع‌ترین نامی که برگزیده بودم، هم‌چنان بر همان «نه» نخستین خود استوار ایستادم و رفتم تا مردادِ خونین 67... تا سی هزار بار... بردار!

در میان پردهٴ خون عشق را گلزارها           عاشقان را با جمالِ عشقِ بی‌چون، کارها
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/571a4d9a-c141-47e5-8c4f-2d8e0578c0f2"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات