728 x 90

... و «کمک!»، دست توانای تو باید باشد

یک هموطن آذرباییجانی در خرابیهای بعد از سیل:
«این جا را که مشاهده می‌کنید گل و لای است. کلاً نیروهای مردمی این‌جا هستند، هیچ نیروی دیگری نیست. شب هم در اخبار می‌گویند که هلال احمر آمده یا ارتش آمده، سپاه آمده، فعلاً هیچ‌کس از اینها نیست، هر چیزی که می‌گویند دروغ است. این یک جنازه است که یک ساعت است که بدون صاحب پیدایش کردیم اما هیچ‌کس نمی‌آید. آنجا یک جنازه پیدا کردیم هیچ‌کس نمی‌آید. کلاً جنازه‌ها در این گل و لای هستند و نیروها هیچ‌کدام به این‌جا نمی‌آیند.

چه دریغ‌آور و تنها در کنج،
همنفس با ویرانی
آی ایرانی!
ای برادر! آی آذرباییجانی!
چشم بیهوده مچرخان
به طلوع یک منجی از دور
به هلیکوپترهایی ناپیدا در سینهٴ نور
با گران ارسالی‌هایی از مهر و عسل
...
آذرباییجان تنهاست
ایران، ایران، ایران تنهاست
 
با چشمانی از جنس سوال،
چه کسی را
در تکرار درندشت افق، منتظری؟!
پشت سر، شیون باد است و فرارو،
عبس خستهٴ بن‌بست و در آن صبحدلی سخت گرفتار
دیو واری با دیوار
در یکی سمت دروغ و دگر سمت ریا
زیر پا
این کفن کردهٴ افتاده به ساحل، در گل
مرگ بی‌صاحب هر وجدان ست
این ایران است
این آذرباییجان است
 
و «کمک!»
دست توانای تو باید باشد
که برون آری از جیب
و بریزی در دستان یکی عزم درشت
و بسازی از انگشتانت مشت
و بپرسی -با ابروی مصم- چه کسی کشت،
- نه برادر- که «برادر بودن» را
 
چه کسی کشت؟
موج‌ها را در سبز-آبی پرشور «کبودان» (1)
با کشتن آب
چه کسی کشت؟
زادگاه «زرتشت»
خوابگاه «خاقانی» را
 
آب را چه کسی تشنه گذاشت؟
خاک را، سیل، کدامین دیوآیین کرد؟
آذرباییجان را چه کسی غمگین کرد؟
ایران را چه کسی مرگ‌آذین کرد؟
 
ای برادر! آی آذرباییجانی!
ای عزیز! ای ایرانی!
 
ع. طارق
27فروردین96

پانوشت: ------------------------------------------------------------

از نامهای چندین‌گانهٴ دریاچهٴ ارومیه.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/32dfafbc-6a5b-4872-a80d-e0534b7e94e4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات