اندر باب شکست عبرت آموز پرونده سیاه ۱۷ژوئن
چارده سال،
لمس پروندهیی از «خالی» بر سر میز
عنکبوتی چوبین، زیج نشین بر هر صفحه آن
جنجالی تبلیغاتی در معبر «هیچ»
عملیاتی ننگین
با پلیس د.اس.ت
لمس پروندهیی از «خالی» بر سر میز
عنکبوتی چوبین، زیج نشین بر هر صفحه آن
جنجالی تبلیغاتی در معبر «هیچ»
عملیاتی ننگین
با پلیس د.اس.ت
هدفش، کشتار آزادی
هیفدهم صبح ژوئن
ساعت شش همهٴ عقربهها کوک شده روی گران ثانیة فاجعهبار
ساعت شش همهٴ عقربهها کوک شده روی گران ثانیة فاجعهبار
با دمی آویزان در باد،
پوزهیی چرکین از رنگ خیانت،
فاش دیدید چسان بور شدید؟
فاش دیدید چسان بور شدید؟
کامپیوترها را یک یک دستبند زدید
کابلها را بو کشیدید اما
دیدید چسان بور شدید؟
قلب خوشنامترین دهکدهٴ پاریس از این حمله شکست
«اورسوراواز»
زیر استخر که آن را حفاری کردید آیا
زاغهیی بمب اتم مخفی بود؟!
انباری از موشک؟!
فاش دیدید چسان بور شدید؟
کاوش سانت به سانت
با قنداق تفنگ
چه به تحقیقات افزود؟
پولشویی را،
راستی چه سندی پیدا کردید؟
فاش دیدید چسان بور شدید؟!
با هلیکوپترهای پرکرکس،
قایقهای پر از باروت مسلح در «آواز»
به کدام ارتش در تک یورش میبردید؟!
چشم مهد «ژان پل سارتر»
کشور «سیمون دوبووار»
روشن
راستی را،
راستی را،
شرکت «آلستوم» از متروی تهران سهمی میخواست،
چشم «توتال» به نفت ارزان بود.
«آلکاتل» عقد قراردادش را محمل میجست،
یا که ما نقشهٴ اجرای ترور در سر میپختیم؟؟!
فاش دیدید چسان بور شدید؟!
آیتالله «بروگیر»
با کدامین قانون فتوا داد؛
جز قانون جنگل؟!
جرم ما این بود:
با کدامین قانون فتوا داد؛
جز قانون جنگل؟!
جرم ما این بود:
جرم ما این است:
عاشق پرچم ایران بودیم
عاشق پرچم ایران هستیم؛
و چه جرمی از این بالاتر؟
...
...
دیدید؟ آیا دیدید چسان بور شدید؟!
ع. طارق