در شهر هیاهوها بود، نامشان پرسیدم چه غوغاست؟ گفتند مالباختگانیم.
درفشها افراشته و رایتها نگاشته بودند.
به حیرت درماندم که این همه انبوه، چه قمار کردهاند و چه شرط، که مال خود بباختهاند؟!
زنی بیتاب گفت این چه سخن است؟ دسترنجمان ملاخور شده!، نام مالباخته فریب است.
مردی میانسال نیز از پی او به فغان آمد که: آری! ما گناهکاریم! و گناه ما اعتماد به بانکهای ملایان بود که اندوختة تمام عمر بدیشان سپردیم.
حالا هر روز به حرفی بر سر انگشتان ملایان به بازیمان گرفتهاند.
گفتم رسم قدیم چنین بود که چون ودیعه نهادی و بدهکار خلف وعده نمود کارش با داروغه و قاضی است. پس چون است که اینک در ولایت دستاربندان بدهکار غایب و بستانکاران نالانند!
جملگی به خروش در آمدند که:
شیخ در بند مال و تن باشد
دزد مال و دروغزن باشد
مشکل خلق جمله حل گردد
گر یکی اختلاس کم بشود
درفشها افراشته و رایتها نگاشته بودند.
به حیرت درماندم که این همه انبوه، چه قمار کردهاند و چه شرط، که مال خود بباختهاند؟!
زنی بیتاب گفت این چه سخن است؟ دسترنجمان ملاخور شده!، نام مالباخته فریب است.
مردی میانسال نیز از پی او به فغان آمد که: آری! ما گناهکاریم! و گناه ما اعتماد به بانکهای ملایان بود که اندوختة تمام عمر بدیشان سپردیم.
حالا هر روز به حرفی بر سر انگشتان ملایان به بازیمان گرفتهاند.
گفتم رسم قدیم چنین بود که چون ودیعه نهادی و بدهکار خلف وعده نمود کارش با داروغه و قاضی است. پس چون است که اینک در ولایت دستاربندان بدهکار غایب و بستانکاران نالانند!
جملگی به خروش در آمدند که:
شیخ در بند مال و تن باشد
دزد مال و دروغزن باشد
مشکل خلق جمله حل گردد
گر یکی اختلاس کم بشود
الف ـ صحت.