رژیم آخوندی در ۷آبان ۹۶ در وحشت از تجمع ایرانیان آزاده در پاسارگاد اقدامات وسیعی کرد، بهدنبال آن پاسدار شریعتمداری در کیهان خامنهای مقالهیی دربارهٴ کوروش نوشت که حزباللهیها را با او مقایسه کرده بود.
... ... ... ... ... ...
گفت شیخ و مرشد «کیهان» نشین
از سر تشویش با خود اینچنین
این پاسارگاد هم شده یک داستان
فتنهای پیدا شده از باستان
ماهها و هفتهها درگیر آن
روز و شب هوش و حواس و ذهنمان
ما ز دست این پاسارگاد خستهایم
راه ملت را به سویش بسته ایم
این پاسارگاد از کجا آمد پدید
گشته خود اسباب بحرانی جدید
چالش و بحران مگر کم داشتیم
یا مگر کم زین سبب غم داشتیم
گفتهاند روزی به نام کوروش است
لاکن این روزی برای شورش است
ملت ارآید به سوی مرقدش
وحدتی برضد ما افزایدش
فرصت ار یابد در آن آرامگاه
می شود برضد ما آن جایگاه
زین سبب کردیم در آنجا کارها
با پلیس و گارد و جنگافزارها
باتمام قدرت و توش و توان
ما نمودیم وحشت خود را عیان
ترس خود را ما زملت اینچنین
می کنیم ابراز از روی یقین
گفتهاند اندر کتب این داستان
کوروش است فرمانروای باستان
راه کوروش راه عشق و دین بُوَد
راه «حزبالله» همان آیین بُوَد
راه او گر بوده راه عقل و دین
در بسیجی جلوهای از آن ببین
گر نمود آزاد، قوم و ملتی
بار دیگر هست، آن سان فرصتی
مهر کوروش در دلت باشد اگر
می روی در معرکه با پای سر
با «سپاهی» رو سوی «شام» و «حلب»
گر تو میباشی از آن اصل و نسب
«حاج قاسم» را مطیع و دست بوس
حامی ات باشد هواپیمای روس
هم بکن آزاد از اقوام بد
از هجوم کافران قوم «اسد»
هم رها کن امت «بشّار» را
دفع کن از منطقه کفار را
از «حرم» هم میکنی آنگه دفاع
پیش از آن با زندگی گو الوداع
…
لاکن این استاد تزویر و ریا
بایدش گفت این کلام و نکته را
روح کوروش هست بیزار از شما
از ستمکاری و کردار شما
راه و رسم او ره آزادی است
از برای رونق و آبادی است
او اسطوره این سرزمین
نام او با نام ایران شد قرین
ملت ایران به راهش استوار
تف کند بر شاه و شیخ و پاسدار
بهر آزادی برای عدل و داد
برکند از ریشه بنیاد فساد
... ... ... ... ... ...
گفت شیخ و مرشد «کیهان» نشین
از سر تشویش با خود اینچنین
این پاسارگاد هم شده یک داستان
فتنهای پیدا شده از باستان
ماهها و هفتهها درگیر آن
روز و شب هوش و حواس و ذهنمان
ما ز دست این پاسارگاد خستهایم
راه ملت را به سویش بسته ایم
این پاسارگاد از کجا آمد پدید
گشته خود اسباب بحرانی جدید
چالش و بحران مگر کم داشتیم
یا مگر کم زین سبب غم داشتیم
گفتهاند روزی به نام کوروش است
لاکن این روزی برای شورش است
ملت ارآید به سوی مرقدش
وحدتی برضد ما افزایدش
فرصت ار یابد در آن آرامگاه
می شود برضد ما آن جایگاه
زین سبب کردیم در آنجا کارها
با پلیس و گارد و جنگافزارها
باتمام قدرت و توش و توان
ما نمودیم وحشت خود را عیان
ترس خود را ما زملت اینچنین
می کنیم ابراز از روی یقین
گفتهاند اندر کتب این داستان
کوروش است فرمانروای باستان
راه کوروش راه عشق و دین بُوَد
راه «حزبالله» همان آیین بُوَد
راه او گر بوده راه عقل و دین
در بسیجی جلوهای از آن ببین
گر نمود آزاد، قوم و ملتی
بار دیگر هست، آن سان فرصتی
مهر کوروش در دلت باشد اگر
می روی در معرکه با پای سر
با «سپاهی» رو سوی «شام» و «حلب»
گر تو میباشی از آن اصل و نسب
«حاج قاسم» را مطیع و دست بوس
حامی ات باشد هواپیمای روس
هم بکن آزاد از اقوام بد
از هجوم کافران قوم «اسد»
هم رها کن امت «بشّار» را
دفع کن از منطقه کفار را
از «حرم» هم میکنی آنگه دفاع
پیش از آن با زندگی گو الوداع
…
لاکن این استاد تزویر و ریا
بایدش گفت این کلام و نکته را
روح کوروش هست بیزار از شما
از ستمکاری و کردار شما
راه و رسم او ره آزادی است
از برای رونق و آبادی است
او اسطوره این سرزمین
نام او با نام ایران شد قرین
ملت ایران به راهش استوار
تف کند بر شاه و شیخ و پاسدار
بهر آزادی برای عدل و داد
برکند از ریشه بنیاد فساد
۹آبان ۹۶گودرز