728 x 90

با قلمی از رنگین کمان

از پنجره تماشایش کردم
کسی را
که با قلمی از رنگین کمان
روی دیوارهای کوچه‌ی زمستان نوشت
بهار می‌آید
تماشایش کردم
بالهایی از پرستو داشت
و برای شاخه‌های یخ زده‌ی درختان خواند
از آن زمان
برفهای کوچه‌ی ما
شروع به آب شدن کرده‌اند
و پنجره
به ماندگاری زمستان می‌خندد
از آن روز
پنجره، هر سحر
با وزش نسیمی
باز می‌شود
و ما برای تماشا می‌رویم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/17ca15a3-7490-4413-ae8c-b768451f0a7f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات