ای خون خداوندی، خورشیدترین انسان!
ای تازهترین دیروز، ای نابتر از باران!
تاریخ بدون تو، تفسیر تباهی بود
پاییزی و چنگیزی، پر نعرهٔ فرعونان
ای رگرگهٔ خونین بر متن کبودیها!
تکرار کن آتش را در وسعت این میدان
میجوشی و میجوشد، خون در رگ آزادی
در واژه نمیگنجی، ای وسعت بیپایان!
بسیار تو را خواندند، غمنامهنویسان لیک
بسیار جلوتر بود نام تو از این دوران
با رسم تو شد تاریخ، آیینهٔ خیزشها
هفتاد و دو تن با تو، بر شانهٔ یک توفان
ع. طارق