«سفر به خیر»
... به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید ـ دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری، ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما، چه کنم که بسته پایم... به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر! اما تو دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها به باران
برسان سلام ما را
(شفیعی کدکنی)
...
خبر پرواز مسعود عزیز بسیار سخت و شوکهکننده بود،
خواهر مریم در پرواز مسعود گفتند: «مسعود فرشچی مجاهدی که سرشار از عشق و صفا و خلاقیت بود... مجاهدی با مظهر بیرنگی و افتادگی در مناسبات جمعی. او در انقلاب و وارستگی مربی و معلم همرزمانش و زبانزد مجاهدین بود».
همچنین برادر مسعود او را بهعنوان «گوهر بیبدیل» الگویی تمامعیار و همهجانبه یک مجاهد خلق توصیف کردند.
بله مسعود فرشچی در وفاداری به راه و رسمش در رکاب رهبری و به خلقش جاودانه شد، در رزم و دلاوری. جاودانه شد در قلب هر آنکس که برای آزادی ایران میرزمد.
یکی از هموطنان در توئیتی برای مسعود نوشت:
هر گل به چشم بیشتر میدهد صفا، گلچین روزگار امانش نمیدهد
بیت اول این شعر گویای ویژگی خاص مسعود در رفتار و کردارش در رزم ۴۳ساله او است. ویژگیای که به همه چشمها صفا و به همه قلبها شور امید میداد. ویژگیای که او از مکتب فدا و صداقت مجاهدین گرفت و برای رهایی و آزادی مردمش از همه زرق و برق دنیای بورژوازی، برای خلق محرومش گذشت.
بله، مسعود جاودانه شد، کسی که در سیاهترین ایام تاریخ ایران، همواره خنده را بر لبها و شادی را به دلهای مردم میآورد و شور و امید را در دلها نوید میداد.
براستی چرا مسعود فرشچی چون ستارهای پرفروغ در داخل ایران و خارج از آن درخشید؟ در روزگاری که تخصص، نخبه و هنرمند بسیار است، مسعود فرشچی چه ویژگیای داشت که اینگونه در قلبها نشست؟ پاسخ این سؤال را باید در بارزترین ویژگی مسعود فرشچی که همانا لبیک به انقلاب خواهر مریم بود جستجو کرد، انقلابی که با زدودن زنگارهای استثماری «ایدئولوژی جنسیت و فردیت» او را به مسیر رهایی و پاکی و صداقت رهنمون شد.
در دنیایی که انسانیت در مسلخ جنسیت و فردیت فزونیطلب لحظهمره ذبح میشود و ملتی در ایران آخوندزده، زیر فشار فقر، گرسنگی و کرونا قتلعام میشوند، مسعود انتخاب کرد که همواره به دردها و رنجهای مردمی که در اسارت رژیم آخوندی هستند و به رهایی خلقی که روز و شب چشمشان به مجاهد خلق است بیاندیشد.
آری، مجاهدین به لطف داشتن ارزشهای انقلاب رهاییبخش خواهر مریم، در مسیر مبارزه برای سرنگونی همزمان به فتح قله یگانگی پیش میروند. زیرا ارزشهای انسانی در بستر مبارزه جمعی برای آزادی است که لحظهمره صیقل خورده و در هزاران مسعود متبلور میشوند.
آِری، مسعود فرشچی در حالیکه همه چیز در زندگی داشت و میتوانست داشته باشد ولی برای خود هیچ نخواست و دغدغهاش آزادی مردم ایران بود. یکی از هموطنان از داخل کشور از پاکبازی، صفا و صمیمیتی که در مسعود دیده بود نوشت:
«مسعود فرشچی، از نسل بیشما ران،
نه اولین بودی، نه آخرین
از نسلی که بدون ذرهای چشمداشت برای خودش، برای آزادی مردم ایران همه چیز خود را فدا کرد».
آری اینگونه بود که بهگفته خواهر مریم مسعود فرشچی «لب خندان خونیندل مردم» ایران شد.
او معلم انقلاب و شاخص تواضع و فروتنی و در عینحال جنگاوری و مجاهدت بود.
در سختترین شرایط کاریاش از هر کمکی به دیگران دریغ نمیکرد. وقت میگذاشت و قیمت میداد. از هر کسی میشنید و از همه توانها و انرژیها استفاده میکرد. مسعود شاخص «میتوان و باید» در تعهدپذیری و وفاداری به عهد و پیمانها و سوگند مجاهدیاش بود.
با تعهد به ارزشهای انقلاب خواهر مریم که مسعود حامل آنها بود و در نقشه مسیرهایش جابهجا به آن اشاره کرده بود، پا در جای پایش میگذاریم و با او و همپیمان با تعهداتش، جنگاور در مسیر حتمیت سرنگونی میتازیم. و خطاب به او میگوییم:
مسعود جان، در خطوط نانوشته لبخندت، دردهای میهنی اسیر و در بند بود.
با افتخار زندگی کردی
بیدریغ و بیمنت، به عشق آزادی مردم ایران فدا کردی
در شبهای سیاه حاکمیت آخوندها
خنده به لبها آوردی
و اینگونه جاودانه شدی
راهت را تا پیروزی ادامه میدهیم.
...
روحش شاد، یادش در قلبمان جاودان و راهش پررهرو باد.
ص. رحیمی