728 x 90

بهار و نوروز

بهار و نوروز
بهار و نوروز

گشت روز و شب شتابان، تا که آخر، سررسید

نوبت گردون به «نوروز» و به «فروردین و عید»

چله‌ٔ سرد زمستانی به سر شد عاقبت

باغ گل از ورطه‌ٔ شام پریشانی رهید

آتش تغییر در جان طبیعت زد الو

خط «باطل» را به روی چهره «ساکن» کشید

زد جوانه، خال‌های سبز بر هر ساقه‌ای

چون نسیم خوش خبر، بر دامن صحرا وزید

فرش سبز، انداخته در زیر پای نو بهار

بر درختان، پیرهن، با رنگ های نو پدید

با طنین شادمان ساز و آواز و دهل

جغد دیوار سکوت از گوشه‌ٔ لبها پرید

تا که پر شد خانه از حس لطیف هم سخن

شهد صد قول و غزل در نی نی جانم دوید

در هیاهوی پر از عطر و سرود و «نو شدن»

قطره‌ای از حس «بی تابی» به جان و دل چکید

پس درون خویشتن من هم بهاری یافتم

رهنمونم می‌شود تا چشمه‌ٔ شوق و امید

آتش شورشگران تا در خیابان روشن است

می‌دهد هر لحظه از فتح و رهایی صد نوید

حامد ـ نوروز ۱۴۰۲

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/34ac1060-de3c-4b7c-b4f0-e9bc4d2e5763"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات