حوزهها بیمشتری و سوت و کور
ذوق «آقا» کور و کارش نیست جور
هر چه ایشان زور زد تا مردمان
گرد او آیند، ولی گردید بور
«امت در صحنه» در صحنه نبود
دود گشت از صحنه و گردید دور
پیش پای ملت تحریم گر
لشگر «رهبر» بشد کمتر ز مور
آنچه بود اذناب پاچهخوار بود
جنسشان با این ولایت بود جور
امت نالان به شکل گلهای
از چه رو دیگر نمییابد حضور
سالها دلبسته بر ساندیس بود
عشق ساندیس بود رمز آن حضور
لیکن اینک قوم ساندیس خوارها
غوطهور در وادی فسق و فجور
هر دو پای رهبر الدنگشان
هست اینک بر لب و نزدیک گور
در اتاق و دفتر تجمیع رأی
رأی آنجا هست بیش از صد کرور
حضرت آقا در آنجا میکند
صندوقش را پر از آن آرای کور
کارشناسانش در این ره خبرهاند
«بیت» مسئول است اندر این امور
عنتری را خواهد عظما بعد از این
تا بود با لوطیاش همخوان و جور
آن که جلاد است و دستآموز او
به ز شیاد است اندر این امور
دولت فابریک حزباللهیاش
اینچنین در صحنه مییابد حضور
ضربت تحریم ملت بر سرش
کرده او را گیج و منگ چون موش کور
دولت موعود برگ آخر است
کرده در دوران پایانش ظهور
اردوی ملت از این پس متحد
سرفراز و پرتوان و پرغرور
پیش می تازد به سوی روشنی
قله آزادی و فتح و سرور
گودرز - ۲۹خرداد ۴۰۰