صدای العطش از شهرهای خوزستان
خروش خشم شده بر علیه دجالان
نوای خشکی کارون و کرخه و هور است
که خیزد از گلوی مردمان خوزستان
نشان و شهرت این سرزمین، «زرخیز» است
ز آب و نیشکر و نفت و گاز و نخلستان
دلار نفت و زَرَش سهم حاکمان گردید
بلا و فقر و گلوله نصیب محرومان
خروش مرگ بر این شیخ و بر ولایت او
نوید شورش و خیزش، طلیعه طوفان
شکوه وحدت ملت نگر که با دلیری خود
نهاده پای به میدان شورش و عصیان
خروش پر صلابت اهواز و شوش و سوسنگرد
فکند لرزه بر ارکان سلطه شیخان
به ماهشهر دلیر، ایذه و الیگودرز
بخون تپیده جوانانشان در این میدان
قیام آب قیامی است رو به آزادی
که بیقرار وصالش تمامی ایران
سرِ توقف و نرمش ندارد این خیزش
نموده عزم که توفندهتر شود هر آن
به شیخ و حاکم خونریز اهرمنآئین
بگو که دورهٔ ننگینتان شود پایان
گودرز – ۱مرداد ۴۰۰