وزیر خارجه استاد برجام
شده دنیا برایش زهر در کام
نخست با نیش باز آمد به میدان
ولایی دیپلماتی شاد و خندان
شده مأیوس و بیمقدار و خسته
ذلیل و مضطرب با نیش بسته
چنین گفتا به احوال پریشان
منم آن دیپلمات درب و داغان
شدم چون جغد بال و پر شکسته
به روی ما در و دروازه بسته
ز استعفای تلخ و نابههنگام
خطر را میکنم اینگونه اعلام
ز فرط «کاستی» و «ناتوانی»
ندارم طاقت عهد جوانی
گذشت آن عهد شیرین مماشات
که میکردیم به آثارش مباهات
«موگرینی» و عشق او به برجام
نکرد کاری برای ما سرانجام
من آن بودم که نیش باز میداشت
لب خندان و رویِ باز میداشت
ولایی دیپلماتی خوب و آرام
بیآمد نام من همراه برجام
ره برجام را هموار کردم
هزاران حیله اندر کار کردم
بزک کردم، رخسار ولایت
بپوشاندم، آثار جنایت
وقاحت بود با من در رقابت
ولی من با وجودش در رفاقت
ذلیل و تو سری خور در نهایت
شدم بازیچهٔ بیت ولایت
نظام را بنگرید در آخر کار
شده بر فرق او اینگونه آوار
ز سگدعوا و بحران درونی
هراس از انزوا و سرنگونی
سرانجام خیزش و عصیان ملت
سقوط و انهدام و مرگ و ذلت
گودرز – اسفند ۹۷