مجاهد شهید کریم رشیدی
تقدیم به همه همرزمانش
اردیبهشت۹۸
انگار که رنگ از رخ «مهتاب »پریده
شاید خبر رفتن محراب شنیده
آن مرگ سیهکار که افتاد به جانش
تاب از تن آن چشمه بیتاب بریده
بعد از سفرش، اشرف ما گمشده دارد
آهوی دلم زین خبر از خواب رمیده
زحمت ز سر شانهٔ او بود هراسان
شادابی او در غزل و آب چکیده
آن گرد جنوبی پر از مهر و حرارت
سیماب رخش هدیه ز مهتاب رسیده
ای کرخه خروش آر که محراب سبکبال
چندیست که از دامنت اسباب کشیده
حامد. ص