گفت شیخی ای رضا شاه کبیر
شاد بادا روحت ای قزاق پیر
ما به روح تو توسل جسته ایم
مرحبا صد بارک الله گفتهایم
بستهایم بر روحت ای شاها دخیل
این عمل هرگز نبوده بیدلیل
ما همیشه بودهایم غمخوار هم
همره و هم آخور و همیار هم
روح قزاقیات ای سلطان پیر
بهر ما دارد مزایای کثیر
روح تو درمان حال زار ما
می گشاید صد گره از کار ما
چون ببینیم خویش را در تنگنا
نیست جز نیرنگ راهی پیش ما
مردمی آشوبخواه و «فتنهگر»
مرد و زن پیر و جوان دختر پسر
کردهاند رأس ولایت را نشان
واژگونی نظام اهدافشان
روز ما را کردهاند چون شام تار
با تجمع با تهاجم با شعار
همصدا گویند باشد «ننگ ما»
«سیدعلی» این «رهبر الدنگ ما»
یا که میگویند «آقا» «قاتله»
هم ولایت هم حکومت «باطله»
میخروشند «توپ تانک و فشفشه»
«باید آخوند و بسیجی گم بشه»
این سخنها سخت وحشت افکن است
قصدشان بر سرنگونی روشن است
خدعهای در ذهن ما آمد پدید
حیلهگر چون ما در عالم کس ندید
خدعهٔ ما رمز استیصال بود
«حضرت آقا» پریشان حال بود
شادی روح تو شد ما را سپر
شاید اوضاع را کند جورِ دگر
ما غریق هستیم روح تو حشیش
تا رها سازیم با آن جان خویش
«اوجب واجب» چو شد حفظ نظام
روح شاه گردد مقدس چون امام
خدعه و تاکتیک شیخ حیلهگر
دورهاش بگذشت و باشد بیاثر
گودرز - خرداد ۱۴۰۱