سارقان در نظام آدمخوار
پاسدار شیخ و قاضی مکّار
از مدیران در این و آن «اُرگان»
از وزیر و وکیل و صاحب کار
تاکنون دزدی اقتصادی بود
نقت بود و طلا و ارز و دلار
«کاسپین» بود و «ثامن» و «شاندیز»
اختلاس، رانت و مستمر تکرار
هر چه خوردند و هر چه چاپیدند
باز می بود دستشان در کار
چهل و یک سال اینچنین بگذشت
سارقان حاکمان بد کردار
سرقت دیگری شده آغاز
تا شود یک جنایتی انکار
دزدی نام و اعتبار شهید
جان فدا کردگانِ در پیکار
از برای شهید راه وطن
گشته جلاد و قاتلش غمخوار
وحشت از انتقام و از خیزش
میدهد دم به دم به شیخ هشدار
گفت اینان سپاه ما بودند
شیخ شیاد خلیفهٔ غدّار
روزگار غریب را بنگر
طرح و ترفند حاکم مکّار
خود بکشت خلق را به تیر و تبر
با تفنگ و گلوله و رگبار
حال گردیده صاحب خونها
حق به جانب وقیح و بستانکار
ما نکشتیم این جوانان را
می زند در رسانههایش جار
قاتلان اهل «اغتشاشاتند»
«فتنهگر» از جماعت اشرار
روزگاری خمینی دجال
کرد او نیز شکنجه را انکار
گفت خود میکنند شکنجة خود
این منافق گروه خود آزار
لابد اعقاب آن گروه اینک
خود نمایند ز اهل خود کشتار!
زیرکی تیزبین و شورشگر
گفت اینسان به حاکم غدّار
خواب راحت زچشم تو بردیم
با هجومی سریع و آتشبار
منتظر باش که از زمین روید
شورشی پر شراره دیگر بار
مینگردی رها از این کابوس
تا زمان سقوط ذلتبار
گودرز – آذر ۹۸