چنین گویند اصحاب ولایت
ز اینترنت همه داریم شکایت
بلای جان ما گشته «مجازی»
گرفته امت ما را به بازی
دریده پرده و دیوار سانسور
ز دستش دارد این عظما دل پُر
فراخوان از برای اغتشاشات
دهد هر آن و ساعت بیمجازات
شده اسباب تحریک و تهاجم
پیام آرد ز دشمن بهر مردم
نه هرگز بابت نشر اکاذیب
شده محبوس، یا تعزیر و تأدیب
نه بهر دعوت ملت به عصیان
چشیده مزه شلاق و زندان
نه بهر این همه تشویش اذهان
شده با حکم قاضی درب و داغان
کند تشویق ملت را به آشوب
نگشته بهر این اعمال سرکوب
ببندیدیش، رهش را قطع سازید
بلای جان ما را دفع سازید
بسود فتنهانگیزان و اشرار
دهد اخبار از سرکوب و کشتار
چنین موجود را با خشم بسیار
مجازاتش کنید با چوبه دار
«تی وی ریش» سالها کارش کساد است
سراپایش دروغ است و فساد است
هراسانیم از آنچه هست در پیش
از این رو استرس داریم و تشویش
ز ترس خیزش ملت شب و روز
کِشد «آقا» دمادم آه پر سوز
اگر با قطع اینترنت شود خوش
نظامش پا بهگورش هست ناخوش
جوانان سلحشورِ برانداز
به میدانند همپیمان و همساز
همه با کوشش و با ابتکارات
بیابند راه وصل ارتباطات
در اینترنت و دنیای مجازی
ندارد شیخ راه حقه بازی
به دنیای حقیقی در نهایت
مجالی نیست از بهر ولایت
گودرز