در موسم و ایام فرحبخش بهاری
هنگام گل و سبزه و آواز قناری
در دولت وامانده و در بیت ولایت
اینک شده چون فصل غم و شیون و زاری
برجام که سرمایه محبوب نظام است
اینک شده چونان جسدی بر سر گاری
این موهبتی بود که در کیسه «آقا»
می ریخت در ایام بلا ارز دلاری
روحانی و عظما و همه اهل ولایت
هستند در این واقعه در حال خماری
از عاقبت کار پریشان و مشوّش
فریاد کنانند همه از نوع حماری
ایشان ز سر غیظ و غضب کف به دهان است
«دشمن» شده از هیبت ایشان متواری
این خشم و غضب بهر تسلای بسیج است
لاکن به خفا اشک روانش شده جاری
عظما که ز «بدعهدی» «دشمن» نگران است
زین مخمصه خواهد بخرد راه فراری
گوید به اروپا نتوان بیهُده دل بست
یا چین بکند معجزه یا روس تزاری
با اولدروم و بلدروم ناب ولایی
دیگر نتواند بکند موج سواری
تحریم اگر لغو شد از بابت برجام
باز آید و مسدود کند راه و مجاری
اصحاب مماشات که در هول و ولایند
دیگر نکند فایدهشان نامهنگاری
گویند ولی ملت آزاده به عظما
راهی نَبُوَد پیش تو جز خفت و خواری
با همت و با شورش محتوم جوانان
این بار نداری تو دگر راه فراری
گودرز