سالگرد قیام شهریور
خیزشی پرشراره و آذر
شورشی پرتوان و رعد آسا
بر علیه نظام ضدبشر
فورانی ز خشم و از فریاد
در خیابان چو غرش تندر
شهرها پرخروش و عصیانی
آتش کینهها فروزانتر
کینه از این همه شقاوت و جور
از سپاه و فقیه افسونگر
کینههایی که بذر توفان شد
با تکاپوی نسل عصیانگر
هر چه بود از نماد اهریمن
از تصاویر حاکمان شر
در خیابان و کوچه و میدان
گشت نابود و منهدم یکسر
لرزهٔ مرگ بهجان شیخ افکند
«بیت» و اصحاب او پریشانتر
نام شهریور و قیام آن
بهر شیخان عذاب و رعبآور
جمله در اضطراب و در وحشت
زآتش خفته زیر خاکستر
آتشی بیقرار و بنیانکن
با هزاران شراره و اخگر
شورش انقلاب در تقدیر
قدرت و اقتدارش افزونتر
جوشش خون هر جوان وطن
که گل عمر او بشد پرپر
با سلاح سپاه ظلمت و جور
مجریان فتاوی «رهبر»
شهر را در تلاطم و شورش
باز خواهد مدار بالاتر
باز سازد دوباره توفان را
غیرت و عزم نسل شورشگر
شیخ را گو که هر تقلایش
بهر ابقای خویش و دفع خطر
سخت بیهوده و عبث باشد
آب او را بسی گذشته ز سر
آتشی سخت در انتظار اوست
نگذارد از او نشان و اثر
ظلمت شام پر جنایت شیخ
اینچنین میرود بهسوی سحر
گودرز – شهریور ۱۴۰۲