«لشکری آمد به میدان، پیش و پس»
جز اراذل نیست آنجا هیچکس
عاشقان کرسی و جاه و مقام
هر یکی دنبال ابقای نظام
قاضی جلاد و مشتی پاسدار
بازجو، کلّاش و دزد و جیره خوار
هر یکی از دیگر منفورتر
از خصوصیات انسان دورتر
از سران و کارگردان قوا
از وزیر و از وکیل و مافیا
هر یکی با صد دعاوی و شعار
سنگ پا در پیش اینان شرمسار
وعده قسط و عدالت میدهند
بینوایان را خجالت میدهند
محو می گردد دگر فقر و فساد
رونق و سامان بگیرد اقتصاد
میشود ایران بهشت روزگار
گر فلان جلاد آید رأس کار
زیرکی گفتا «خفه» ای خائنان
حاصل اعمالتان باشد عیان
تف بر این بازی و این نیرنگتان
بر بساط خیمه شب بازیتان
یک رئیسجمهوری عظما مدار
یک تدارکچی سلب الاختیار
نیست جز افزایشی بر ننگتان
این بساط رهبر الدنگ تان
رأی ملت بود و باشد یککلام
سرنگونی ولایت با قیام
گودرز – اردیبهشت ۱۴۰۰