برای مادر نوید، وحید و حبیب افکاری
مادرم! هنوز دقیقهٔ توفان است
هنوز آتشفشان درشت گدازهٔ خشم
میوههای بلندش
چنان که دانی و بایست
بر قصیل خشک بیابان نباریدهست
هنوز آبهای نهان طعم عطش دارند
مادرم!
شوری اشکهایت هنوز
هشتکها را بیدار میکند
در تشتکهای تارعنکبوت بستهٔ ذهن
هنوز بغض غریبات
ذرههای فرود پولاد را برق میاندازد
برای موعد نزدیک قیام
مادرم!
در کرانهیی که از ترانهٔ خشم بیدار است
نوید را امضا کن
بر تراز پیراهن من
مادرم! غرور را گردن
به طاق «بل اقلید» و «برم فیروز» افراز
اکنون هزار شیراز، زیبایی و شورش
به همسرایی بغضات ترانه میخوانند.
ع. طارق
۲۲شهریور۹۹