مرتضی حنانه در سال ۱۳۰۱ در تهران متولد شد. در سایه پدری خدمتگزار علم و فرهنگ و هنر، دنیایی برایش مهیا گشت که افق آن، چشمانداز معمول همه کودکان نیست. علاقه به موسیقی از کودکی در فکر و رؤیا و ضمیر وی جای گرفت.
کنکاشگر و نوآور
حنانه از نوجوانی با نواختن «نی» به عضویت پیشآهنگان جوان پیوست. در چنین سیر و سلوکی با نواها و نغمهها، لطافت و زیبایی و آرزوهای خوشایند کودکی در ضمیر حنانه بههم گره خوردند.
یکی از ویژهگی مرتضی حنانه نوآوری در موسیقی رایج ایرانی و چند صدایی کردن آن است. او از همان جوانی دنبال تلفیق موسیقی سنتی با موسیقی غربی بود. در هنرستان عالی موسیقی، زیر نظر غلامحسین مینباشیان به یاد گرفتن اصول نظری و علمی موسیقی غربی پرداخت. بهطور همزمان «فلوت و هورن» را نزد استادانش آموخت.
ویژهگی دیگر مرتضی حنانه کنکاش و سماجت او در زبانآموزی به موازات موزیک است. این علم را هم در خدمت موسیقی میخواست. زبان برای او بهعنوان علمی برای دست بردن در دنیای بیکران موسیقی و کشف و شناخت دنیاهای دیگری بود. اینگونه میخواست که همه ابزار و اسباب تحقق رؤیاهایش را کنارش دستچین کند.
مرتضی حنانه در دههٔ ۵۰
سفر به ایتالیا و آغاز زندگی حرفهیی هنری
حنانه مدتی زیر نظر استاد پرویز محمود آموزش دید. عضو ارکستر سمفونیک تهران به رهبری پرویز محمود درآمد. چند سال بعد رهبری این ارکستر را به عهده گرفت. در سال ۱۳۳۲در جشن هزاره بو علی سینا آثارش را با گروه همسرایان و ارکستر سمفونیک عرضه کرد. به همین خاطر هم سفیر ایتالیا به او بورسیه هنری تحصیل در ایتالیا را داد. او هم برای تکمیل تحصیلات خود به کنسرواتور واتیکان عزیمت کرد.
در ایتالیا روی موسیقی فیلم مطالعات گستردهیی کرد. پس از بازگشت به ایران، موزیک متن فیلمهایی مثل «فرار از تله»، «گرگ بیزار»، «قصه ماهان» و «تیرباران» را تنظیم نمود و برای ۲۵فیلم موزیک ساخت. آخرین موزیک وی برای فیلم، اثر بیاد ماندنی «هزار دستان» است. حنانه در کار ترجمه فیلم هم دستی داشت. وی بسیاری از فیلمهای ایتالیایی را به فارسی برگرداند.
بازگشت به ایران و زندگی پس از سقوط سلطنت
استاد مرتضی حنانه با رؤیاهای بلند پروازانهیی از ایتالیا برگشت. همواره فکر نوآوری در موسیقی ایرانی را در سر داشت. اما از بد روزگار، حنانه هم مثل بسیاری از اساتید بزرگ موسیقی و هنر این خاک و دیار، مورد بیمهری و غضب حاکمان انحصارطلب قرار گرفت. حاکمانی که نشان دادند دشمن فرهنگ و هنر هستند و اگر هنری هم بهکارشان بیاید، باید تماماً در خدمت فکر و اهداف و مرام بهاصطلاح اسلامی آنها باشد.
حنانه اما اصالت هنر و دسترنج عمر و عشقش را به پای این حاکمان نریخت. از این رو مورد اذیت و آزار و محدودیت و حرمان واقع شد. اما حنانه نیز همچون بنان و مرضیه و بزرگان دیگر موسیقی و هنر این دیار پرگهر، این رنجها را در پرتو همان عشق و سرمایهیی که هنرش بر کفش نهاده بود، تاب آورد و تسلیم نشد و رضا نداد. وی با تمام محدودیتها و تهدیدهایی که متوجهش بود، ساخت و تنظیم موزیک و ملودی یک سرود برای مجاهدین خلق ـ میهن شهیدان ـ و برخی نمونههای مشابه را دست گرفت و از خود اثری در هنر مقاومت و راهیان و پایداران آزادی بهجای گذاشت.
موسیقی در قلم
وجهی دیگر از تکاپوی مداوم حنانه، بهجای گذاشتن اثر قلم و اندیشه خود با تدوین کتابها و جزوههای متعدد در موسیقی است. بخشی از این آثار، توجه خاص حنانه به گرامیداشت شعر و شاعران بزرگ ایرانزمین است. از کتابهای وی به این آثار میتوان اشاره نمود:
«کاپریس» برای پیانو و ارکستر سمفونیک
«صبر و ظفر» دو قطعه برای ارکستر مجلسی
«در بزرگداشت فردوسی» برای پیانو و آواز
«لالایی» برای پیانو در بزرگداشت نیمایوشیج
«مهرگان» برای ارکستر سمقونیک
و ترجمههای وی از این قرارند:
»ارکستراسیون» در پنج جلد، نوشته شارل کوکلن
«چگونه ملودی بسازیم»، نوشته جولیو باس
حنانه با وجود حجمی از تولید و تنظیم موسیقی و تدوین کتاب، تحقیقات و گردآوریها و تألیفاتی هم داشت:
«گامهای گمشده»
«دروازههای متروک»
«تئوری هارمونی زوج»
سفر با نغمهها در پردههای زمان
استاد مرتضی حنانه در سالهای آخر عمر، گرفتار سرطان بود. با وجود تلاش خویشان و دوستانش، دستاندر کاران حکومت هنرکش نگذاشتند برای درمان به خارج از ایران سفر کند. در ادامهٔ این سنگاندازیها و پیشرفت سرطان، استاد آفرینشگر آثار ماندگار هنری، روز سهشنبه ۲۴ مهر۱۳۶۸ چشم از جهان فروبست و عشق و رؤیا و آرزوهایش را که در آفرینشهایش متجلی کرد، در دفتر زمانه و دوستداران آثار زیبایش تکثیر و جاودانه نمود...
«نغمهها دیدم که میگشت زیر سنگ روزگار
در پی رؤیا و عشقی پر زده از این دیار...»